هستیهستی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

ني ني مينا و احمد

قلب ني ني

امروز با بابا و مادرجون رفتيم كه صداي قلبت و براي اولين بار بشنويم. ساعت 3:45 تو مطب بوديم و منتظر خانم دكتر شديم. دل تو دلم نبود. فقط دعا ميكردم سالم باشي و صداي قلبت و بشنوم. خانم دكتر اومد و من رو صدا زدند. رفتم خوابيدم. چند ثانيه بيشتر طول نكشيد كه صداي قلبت فضاي اتاق رو پر كرد. حس عجيبي داشتم. باورنكردني بود. يك موجود زنده تو وجود من بود كه براي اولين بار صداش و شنيدم. خانم دكتر تو رو بهم نشون داد. خوشحال اومدم بيرون. صداي قلبت اينقدر بلند بود كه بابايي و مادرجون هم از بيرون صداش و شنيده بودند. و خنده رو لب هردوتاشون بود.
8 تير 1390